دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ |۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 4, 2024
شیخ محمود جلول

حوزه/ من ۳۰ سال است که در نروژ زندگی می‌کنم و یکشنبه‌ها لباس‌های معمولی خود را در می‌آورم و لباس فوتبال می‌پوشم و با جوانان، فوتبال بازی می‌کنم و بعد با هم می‌نشینیم و درباره مباحث دینی صحبت می‌کنیم و تجربه کرده‌ام که از طریق این رابطه‌ای که ایجاد کرده‌ام، می‌توان به قلب آنها رسید و بعد ذهنشان را باز کرد.

به گزارش خبرگزاری حوزه، مدت‌ها قبل فرصت گفت‌وگو با حجت‌الاسلام شیخ محمود جلول مدیر مجتمع «التوحید الإسلامی» مستقر در اسلو پایتخت کشور نروژ فراهم شد و موضوع سخن نیز دنیای معاصر و چالش‌های موجود در مسیر تبلیغ دینی بود. شیخ جلول معتقد است که باید هر آنچه مردم را به سمت خدا سوق می‌دهد، امتحان کنیم و مهمتر از شئون طلبگی، مهمترین چیزی که اکنون می‌توانیم روی آن تمرکز کنیم، «شئون جوانان» است. در ادامه، این گفت‌وگو را می‌خوانیم:

در وضعیت فعلی مهمترین چالشی که طلبه‌ها با آن مواجه هستند، چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم، در واقع بزرگترین چالش طلاب در این زمان، نشان دادن تصویر واقعی اسلام است. امروز بزرگترین چالشی که مسلمانان با آن مواجه اند، تلاش برای تحریف اسلام و انحراف تصویر حقیقی آن توسط کسانی است که ادعای مسلمانی دارند، به علاوه حمله بزرگ رسانه‌ای و برنامه عظیم استکبار ستیزانه‌ای که هدفش نابودی کامل اسلام است. از این رو مسئولیت طلاب گسترش آگاهی در بین مردم  و ارائه حقیقت اسلام و تصویر حقیقی از آن است، همان حقیقتی که نبی اکرم صلّی‌الله‌علیه‌وآله ارائه دادند؛ اسلامی که به دنبال صلح و عشق و آگاهی و پذیرش دیگران است، اسلامی که به دنبال گفت‌وگو است و آغوش‌اش برای همه باز است، اسلامی که عقلانیت را می‌طلبد و خواستار همزیستی بین همه مردم است، نه فقط مسلمانان.

در ایران طلبه‌های معممی هستند که در ساحل دریا برنامه‌های فرهنگی و تبلیغی اجرا می‌کنند و برخی به آنها اعتراض کرده‌اند. شما چنین فعالیت‌ها و چنین حضورهایی را می‌پسندید؟

من معتقدم که ما باید از هر فرصت و مکان برای دعوت به خدا استفاده کنیم و این همان چیزی است که ما از قرآن کریم در داستان حضرت یوسف(علیه‌السلام) الهام می‌گیریم؛ وقتی دو نفر در زندان، خواب خود را برای ایشان تعریف کردند، حضرت یوسف رو به آن دو نفر کرد و فرمود: «یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ» یعنی حضرت یوسف(ع) حتی در زندان هم از آن زمان و مکان استفاده کرد و فرصت را برای دعوت به خداوند، غنیمت شمرد. در هر جا می‌توانید مردم را به راه خدا دعوت کنید حتی کنار دریا. پس بگذارید با شیطان در محل کارش بجنگیم و اگر این مکان، پاتوق شیطان است، در همین مکان با او می‌جنگیم.

پس با این حساب، نظرتان درباره حضور طلبه‌های معمم در استادیوم فوتبال را هم بگویید.

من شخصا این کار را انجام می‌دهم، در مسابقات فوتبال حاضر می‌شوم و تماشا می‌کنم. بله، تاکنون به استادیوم رفته‌ام، چون قبلا این بازی را انجام می‌دادم و الآن هم دوستان زیادی دارم و این سرگرمی ماست. هنوز هم این بازی را دوست دارم و تماشای می‌کنم و اگر فرصت کنم، به استادیوم می‌روم و مسابقات را تماشا می‌کنم. خیلی وقت‌ها هم با عمامه می‌روم، زیرا این باعث می‌شود مردم اطراف من جمع شوند و سؤال کنند: حاج آقا شما چرا به اینجا آمده‌ای؟ من هم به آن‌ها می‌گویم: من هم مثل شما فوتبال را دوست دارم و... . اینگونه حتی در استادیوم هم فرصت گفت‌وگو با مردم فراهم می‌شود و این روش هم می‌تواند کلید بحث‌های مذهبی در چنین محیط‌هایی باشد. گاهی با افرادی روبه‌رو می‌شوم که در طول زندگی با یک طلبه مواجه نشده‌اند و وقتی در استادیوم ورزشی با هم روبه‌رو شدیم، رابطه دوستی بین ما شکل گرفت و خدا را شکر، تقیدات مذهبی آنها هم بهتر شد.

در محیط شیعی و در حوزه‌های علمیه برخی با اینگونه فعالیت‌ها و حضور در این محیط‌ها مخالف اند. شما به این مخالفان چه می‌گویید؟

به آنها می‌گویم که زمان و مکان دارای جایگاه ویژه‌ای در قوانین و فقه اسلامی است. فتواها هم متناسب با زمان و مکان و عناوین اولیه و ثانویه، تغییر می‌کند. شاید فرصتی که در یک زمین فوتبال، ایجاد می‌شود، در جایی دیگر به دست نیاید. من ۳۰ سال است که در نروژ  زندگی می‌کنم و یکشنبه‌ها لباس‌های معمولی خود را در می‌آورم و لباس فوتبال می‌پوشم و با جوانان، فوتبال بازی می‌کنم و بعد با هم می‌نشینیم و درباره مباحث دینی صحبت می‌کنیم و تجربه کرده‌ام که از طریق این رابطه‌ای که ایجاد کرده‌ام، می‌توان به قلب آنها رسید و بعد ذهنشان را باز کرد. می‌دانیم که قلب کلید ذهن است و قبل از ورود به ذهن، باید به قلب‌ها راه پیدا کنید و من از طریق همین بازی ورزشی توانستم اول وارد قلب آنها شوم و بعد از آن، ذهنشان را نسبت پذیرش دین، باز کردم.

بنابراین به این افراد و مخالفان می‌گویم که هر آنچه مردم را به سمت خدا سوق می‌دهد، تجربه و امتحان کنید، چراکه ما به عنوان طلبه، باید دست مردم را در راه خدا بگیریم و باید از هر وسیله یا راه و روشی که خداوند متعال اجازه داده استفاده کنیم. به دیگران نگاه کنیم که چگونه به هر شکلی مردم را گمراه کرده و از هیچ وسیله‌ای برای فریب جوانان دریغ نمی‌کنند، پس ما هم باید برای هدایت مردم، از تمام امکانات استفاده کنیم.

خط قرمزهایی که طلبه‌ها باید مراعات کنند و نزدیکش نشوند،کدامند؟

مطمئنا یک طلبه یا روحانی باید بیش از همه متعهد بوده و الگوی دیگران باشد، مثلا نباید یک فرد طلبه غیبت کند یا خدای نکرده نگاه حرام به کسی بیندازد. باید مراقب تمام امور خاص و عام خود باشد. من فکر نمی‌کنم که بتوان خط قرمزیی مشخص کرد ولی می‌توان گفت سبک زندگی یک طلبه باید در چهارچوب احتیاط باشد، در غیر این صورت، مرتکب خیلی از خطاها و اشتباهات می‌شود.

از نظر شما، شئون طلبگی که بعضی بر آن تأکید می‌کنند، چیست؟

من با الهام از زندگی‌ام در غرب، فکر می‌کنم مهمترین چیزی که اکنون می‌توانیم روی آن تمرکز کنیم، «شئون جوانان» است، زیرا جوانان گروهی هستند که بیشتر مورد هجمه استکبار قرار دارند و تمرکز اصلی انحراف، روی آنهاست. جوانان، آینده ما هستند، پس اگر جوانان امروز را منحرف کنند، آینده ما را نابود کرده‌اند. باید به جوانان اهمیت دهیم، چشم امیدمان به آنها باشد، به حرف‌هایشان گوش کنیم، به نیازهایشان توجه کنیم، چه می‌خواهند و مشکلشان چیست؟

مثلا وقتی متوجه می‌شویم شخصی معتاد شده نباید درباره او به عنوان یک فرد گمراه، قضاوت کنیم. شاید یک مشکل یا اتفاقی پیش آمده که او را به این انحراف کشانده و ما باید دستش را بگیریم. باید دقیقا مثل پزشکان باشیم. باید «طبیب دوّار بطبه» باشیم و هیچ فرصت و وسیله‌ای را از دست ندهیم، بلکه دست جوانان را بگیریم چون همانطور که گفتم گروه جوانان، بیشتر مورد هدف دشمن هستند و این همان چیزی است که علمای دین باید بیشتر به آن اصرار داشته باشند.

البته علاوه براین معتقدم که باید به کودکان اهمیت داد، باید به زنان توجه داشت و اینکه خانم‌ها باید قبل از هر چیز، به دنبال کسب علم باشند و بالاترین سطح علم را دنبال کنند.

در اینجا به تمام طلبه‌ها برادرانه توصیه می‌کنم که مطالعه کنند و حداقل با علم جامعه‌شناسی و روان‌شناسی آشنا شوند، این امر برای آنها در روند تربیت جوانان بسیار مفید است و در درک جوانان بسیار به آنها کمک می‌کند تا بتوانند مشکلاتشان را حل کنند و آنها را به سمت راه صحیح و مناسب، سوق دهند.

فعالیت‌های اسلامی شما در نروژ به چه شکلی است؟

ما فعالیت‌های مختلفی انجام می‌دهیم و الحمدللّه موفق به ساخت تنها مسجد پیروان مذهب اهل‌بیت(علیهم السلام) در اسلو(پایتخت نروژ) شدیم. در این مسجد علاوه بر فعالیت‌های روزمره، در طول هفته آموزش‌های حوزوی مختصری برای زنان و مردان به شکل مجزا داریم و برای جوانان هم به زبان نروژی تدریس می‌کنیم، زیرا ما افرادی از ملیت‌های مختلف داریم و کسانی را که به زبان مادری صحبت نمی‌کنند، را نیز در نظر می‌گیریم.

فعالیت‌هایی هم برای کودکان داریم؛ آموزش زبان عربی و آشنایی‌ با اسلام و قرآن کریم. علاوه بر اینها کارگاهی برای ترجمه داریم و در حال ترجمه کتاب‌های بسیاری هستیم، اکنون ترجمه زندگی چهارده معصوم(علیهم السلام) و یک کتاب در مورد عاشورا را به پایان رسانده‌ایم؛ یک داستان کامل از عاشورا که برای کودکان به تصویر کشیده شده است. کتابی هم درباره اعتقادات و نحوه نماز به زبان نروژی تهیه کرده‌ایم. همه اینها به زبان نروژی است تا بچه‌ها بتوانند آن را درک کنند، زیرا من معتقدم که ما باید تلاش کنیم تا فرزندانمان در غرب، دین را درک کنند و برای آنها ضروری نیست که دین را به زبان عربی بفهمند، زیرا اگر منتظر باشیم تا آنها زبان عربی یا فارسی را یاد بگیرند و سپس به آنها دین بیاموزیم، اگر نگوییم غیر ممکن است، مدت بسیار زیادی طول می‌کشد. مهمترین چیز این است که آنها دین را یاد بگیرند و اگر این امر به زبان خارجی حاصل شود، هیچ اشکالی ندارد.

سخن پایانی شما؟

برای شما و فعالیت‌هایتان و حوزه علمیه، آرزوی پیشرفت روزافزون دارم. دوست دارم همیشه حوزه علمیه را در سطح پیشرفته ببینم و اینکه حوزه علمیه باید در تخصص‌های بیشتری کار کند تا بتواند بهتر در جهان، ظاهر شود و تأثیر علمی و فرهنگی خاص خود را بر کل بشریت بگذارد، زیرا آموزه‌ها و علوم اهل بیت(ع)، برای همه افراد سودمند است.

گفت‌وگو: محمدجواد حسین زاده

ترجمه: مریم کرمی

برچسب‌ها

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha